گاهی وقت ها...
گاهي احساس می کنی با وجود همه چيز،هيچ چيز نداري...
گاهي ميان آشناهای قديمی نشستهای،اما باز هم غريبه ای...
بعضی وقتها می دانــــــی دلت پر است،
اما جايی را سراغ نداری که غصـــــه هـايت را
بازگو کنی.
گـــــاهی وقتها حتی ديوارهای اتاقت هم از دست تو خسته شده اند
و ديــــــگر طاقت شنيدن حرفهـــــای پر از اندوه تو را ندارند.
آن وقت است که چشـــــمهايت به يکباره هوای باريدن مي کند...
ديشب برای من از آن گاهی وقتها بود...
این متن زیبا رو یکی از دوستای خوبمون به اسم عرفان تو قسمت
نظرات برام گذاشته بود که تو وب گذاشتم امیدوارم خوشتون بیاد...مرسی عرفان
نظر یادتون نره
